هر از گاهی
به خون دل
به روی صفحه ی خالی از احساس
به پای چوبه های استوار دار
آخرین لحظه
به سختی در هوای سخت افسرده نوشتم من
زنده باد آیین مزدایی
زنده باد آزادی
**
ولی هنوزم حس و حالی نیست
هنوز در کوچه ی تنهایی ما رهگذاری نیست
هنوزم یار در خانه و ما بیهوده آرزوی آمدن از آسمان یا چاه می داریم
هنوزم ..
خدا سعدی حافظ مولوی
۱۳۸۹/۰۵/۰۶
اشتراک در:
پستها (Atom)