صدای گنگ و نامفهوم بازجو
- بنویس :
می نویسم
فریاد دادستان که لرزه بر اندام می اندازد
- بخوان :
و صدای کوبنده ی چکش که سه ضربه می نوازد بر تنم
و رای ی که صادر می شود
بی حضور من
و ...
و من آزاد می شوم از خود ِ جدید من
و من ، من می شوم
و اعتراف می کنم نوشته ام و خوانده ام
به جای من
۳ نظر:
سلام
ممنون از حضورت
ولی کاش می شناختمت رفیق
خداحافظ
پیدات نبود یه چند وقتی؟آها یادم نبود هوا بهتر شده تشباد نمیاد
مثل همیشه طنز اعتراض آمیخته به احساس
[گل][گل]سلام دوس جونم[گل][گل]
آپيدم ... منتظر حضور گرم و نظر زيباتون هستم ... [قلب]
كسي جز تو يار من نيست
گذشتن از تو كارمن نيست
به جز خيال تو هنوزم
ببين كسي كنار من نيست
بدو بيا ديگه .... زود باش ........ [قلب][بوسه][گل][بوسه][قلب]
ارسال یک نظر