تند باد حوادث می وزد بی
درنگ و بی آرامش و می خواند اینک که چهاردمین روز بهار را پشت سر نهاده ایم و
گذشته های دور و دور تر از هر حدس و گمان ، آن جا که دستان هنرمندان این دیار با نوای زیر و بم استاد بر پیکر سنگ های نتراشیده کوهستان نقش می بندند به
بلندای تاریخ و استواری زمین و ماندگاری یک قوم ، آن جا که بر تن هر
یک از پاسبانان این دیار زخمی ست نه از دشنه و نه شمشیر ، زخم انگشتان ما که بر تن آنها به یادگار نهاده ایمگذشته های دور و دور تر از هر حدس و گمان ، آن جا که دستان هنرمندان این دیار با نوای زیر و بم استاد بر پیکر سنگ های نتراشیده کوهستان نقش می بندند به
آری به استواری ایستاده
اند امیدوار آن جا که بزرگی یک قوم به فراموشی یا به یغما می رود و سکوت و سکوت و
تنها فریادی ست که گاه گاه از سینه بیرون می دهیم به افسوس
اما چه سود که بر تخت فرمانروایی ما پادشاهی نشسته است که نه آداب ریاست و کیاست می داند و نه مردمداری و تنها
حرف و حرف و دشمن و دشمن ، نه دوست می داند کیست و نه می داند دشمن چیست و نادانی را بر ما می فروشد و تن هایمان را نه
تنها بل با تمام وجود به بیگاری برده است و فکرهایمان را به خاموشی
آری اینجا آغاز طلوع بودن
است تخت جمشید
بودن
و تنها بودن بی هیچ وسیله
ای و تنها دستان تلاشگر و همتی بلند با روحی بزرگ و اندیشه ای به بلندای آسمان که
بر لوح سنگی چکش می زند و می آفریند و می آفریند
و نیستی را به سخره می
گیرد و هیچ می انگارد و زمان را به همتی بلند به بند می کشد آری چون نتیجه را می
داند گذشت زمان را پیروزی خواند و نقش می بندد اندیشه استادان بزرگ و بی نامی که
تنها بلندای نام ایران را آرزو داشتند و جاودانی این خاک را
صبر و استقامت را می
آموزانند
آنجا که سینه کوه را به
ضربه های پیاپی تیشه می شکافند تا این سنگ بی چیز را به مروارید ی گرانبهای تن
شاهی به گردن آویزند و ..
آری سکوت جایز نیست
و تیشه ای که فرو می آید
۳ نظر:
سلام ياور قديمي
.
.
.
تو سعي كن زيبا بتراشي وجودي كه رنگين است.
.
.
سال نو ات هم مبارك.
مرسي كه به وبلاگ من سر زدي.تشباد به معني باد گرم و سوزاننده است.درسته؟
این زخم ها هم روزی جزو همین تاریخ خواهد شد البته نه به سپیدی تایخ کوروش و داریوش بلکه به سیاهی حمله مغول.
ارسال یک نظر